Sunday, December 25, 2005
Tuesday, December 20, 2005
حواست جم کن ! من لرم
خالم تعريف ميکرد سال 51 که با مادربزرگ و پدربزرگم رفته بودن حج مکه هنوز بافت قديم خودش رو داشت
ميگفت : برای رمی جمرات که رفته بوديم ، مادربزرگت سنگ جمع کرد و به جمره عقبی ميزد
بعد که ديد سنگ جواب نميده جمره رو گرفت رفت بالا، دمپاييشو در آورد شروع کرد زدن
عربها هم که اين صحنه رو ميديدن تشويقش ميکردن
خدايا شکرت
Posted by masoud at 5:27 PM |
Thursday, December 15, 2005
Saturday, December 10, 2005
Monday, December 05, 2005
High Hopes
هوا آلوده
فضا آلوده
فکرها آلوده
دلها آلوده
اما هنوز اميدی هست
جباری امتحانش را کنسل کرد
Posted by masoud at 11:54 PM |
Sunday, December 04, 2005
Si j'avait été là-bas !
شب کوير ، سرشار از يک ليوان آب زرشک 200 تومانی است
***
Posted by masoud at 2:30 PM |
Friday, December 02, 2005
ديوانه چو ديوانه ببيند خوشش آيد
الان دم نونوايی
آقا : نون دونه ای چنده ؟
من : 25 تومن
يه دويستی از جيبش در آورد
آقا : من 20 تا نون ميخوام
من : با اين پول فقط ميشه 8 تا
آقا : باشه ! پس 8 تا ميخوام
من : باشه
آقا : ميخوام همه شو نون بده
من : خوب اگه همه شو بده ميشه 8 تا
آقا : اونوقت بقيه اش رو هم ميده ؟
من : اگه همه شو نون بده که ديگه بقيه نداره
آقا : خوب ، باشه ، عيبی نداره ، ولی 8 تا نون ميگيرم
آقا : کاشکی همش جمعه بود
من: چرا ؟
آقا : آخه جمعه ها پارک خيلی شلوغه
من : آره ، کلی آدم مياد پارک
نوبتش که شد 200 تومنو داد گفت که 20 تا نون ميخواد ، شاطر گفت : با اين پول هشت تا بيشتر نميشه ، آقا گفت : باشه ، پس 14 تا ميخوام ، شاطرم بهش 14 تا نون داد و من فهميدم که با 200 تومن ميشه کلی نون 25 تومنی خريد ، هر چند تا که دلت بخواد
ولی حيف شد ! نونمو که گرفتم ديگه بايد ميرفتم ، وگرنه دوست داشتم تا فردا صبح بشينم باهاش حرف بزنم
Posted by masoud at 12:17 PM |
Subscribe to:
Comment Feed (RSS)